سلام کوچووی ناز من باورم نمیشه که مامان شدم . امروز که برات می نویسم هفته 6 هستی . عزیزم خیلی خوشحالم که تو با منی اینقدر برای این حس قشنگ خوشحالم که دوست دارم زودتر بیای تو بغلم. بابایی هم خیلی خوشحاله که تو رو داره ولی روزی که فهمید یکی به جمعمون اضافه شده تا چند ساعت شوکه بود و چیزی نمی گفت ولی هنوز هیچی نشده عاشقت شده .دیروز هم خونه دایی جواد رو داشتیم رنگ می کردیم البته من نه بقیه آخه عزیزم دو هفته دیگه دامادی دایی جواد هست تو هم تو دامادیش هستی ولی مامانی باید بیشتر مواظب خودش باشه و بخاطر تو از خیلی چیزا صرفنظر کنه البته ناراحت نیستم چون تو از همه برام مهمتری گلم. خدای مهربون خودت حافظ و نگهدارش باش.... به من هم قدرتی بده که مادر...